نوشته شده توسط : فاطمه

سلامم به دلهایی که چونان عتیقه ها پر ارزشند... 
ترنم ....
ما در لحظه
ما در لحظه افتادن یک برگ زرد متولد شدیم
و تولدمان را با شکستن چند شاخه گل یاس جشن گرفتند
و تنها ما بودیم که به سوگ برگ ها نشستیم
و با تمام کوچکیمان گریستیم روزها گذشتند وثانیه ها گم شدند
و ما فکر کردیم بزرگ شده ایم ویادمان رفت که نباید برگهای زرد را لگد کرد
و فراموش کردیم که یاسها را نباید چید و .........
و ما ماندیم و یک بغل تنهایی
و ما ماندیم و یک سبد خاطرات سبز گذشته
و یک روز آرام و بی صدا .
گلدان های عاطفه مان ترک برداشت در به سوی حقیقتی تلخ گشوده شد
و برگ زرد دیگری بر زمین افتاد .................





:: بازدید از این مطلب : 378
|
امتیاز مطلب : 45
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : چهار شنبه 7 بهمن 1388 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: